دیروز سنجش بود و خب میشه گفت تقریبا ریدم، البته نه فقط تو آزمون، بلکه کلا دو هفته ی اخیر رو ریدم، ولی حالا بعدا در اون مورد صحبت میکنیم، الان میخوام یه چیز دیگه بگم:)) یکی دو روز پیش بهم زنگ زدن و گفتن اداره ناحیه مون برای قبولی های امسال المپیاد مراسم گرفته و من ائل اینطور بودم که "چه جوگیر:| :)) پارسال به تخمک هیچ کی نبود که" بعد از من خواستن که منم حرف بزنم:)) و قضیه یکم جالب شد. 


امروز، المپیاد بازم منو نجات داد:)) برای بار چندم؟ واقعا نمیدونم. فقط دوباره باعث شد به زندگی برگردم، احتمالا قراره تا ابد مدیونش بمونم:))

خوشحالم از آدمی که دارم بهش تبدیل میشم، دارم بیشتر خودمو میشناسم و امروز از روزهای واقعا انگشت شماری بود که به خودم افتخار کردم! که اعتماد به نفس داشتم و از خودم راضی بودم:) م بود کلا.

خیلی حس خوبی بود، هم بخاطر تاثیری که تو این یک سال روی ترویج المپیاد تو شهرمون داشتم هم از جنبه ی فیمینیستیش:)) یعنی لعنتی من تنها زنی بود که حرف زدم و بهتر از همه بودم و کلا تردم، کاری که اون دختره، نقره ی همشهریم دو سال پیش از پسش بر نیومد. من با وجود آسیب هایی که خودم دیدم، وایسادم و مقاومت کردم و الان، به نظرم ارزششو داشت. و بله، این لحظه ایه که بعد 8 ماه بالاخره من احساس میکنم تلاشم پوچ نبوده و ارزش داشته، شاید بتونم از این افسردگی پس از المپ نجات پیدا کنم، کسی چه میدونه؟:))

یه جنبه ی خوب دیگه اش این بود که اولا میم تو ناحیه ما نیست و ندیدمش دوما من کاملا مطمئنم اون اصلا نمیتونه ذرست حسابی حرف بزنه، یعنی نه چیزی برای گفتن داره نه تواناییشو، و خب یادآوری این موضوع حداقل واسه خودم خیلی خوب بود. و مخصوصا خوشحالم که قسمتی از دینمو به المپیاد ادا کردم

جوری حرف زدم که از چهره های همه ی مسئولا حتی مشخص بود چقدر پشیمونن از اینکه خودشون فرصت المپیاد دادن نداشتن:)) چه برسه به بقیه. و چیزی که از همه بیشتر خوشحالم کرد، معاون آموزشی قبلی اداره بود که رفتنی ازم معذرت خواهی کرد! باورتون میشه؟ خودم باورم نمیشه با وجود انتقاد ادیبانه و محترمانه ای که کردم، متوجه ناراحتیم شده بود و بخاطر کم کاری های همه ی مسئولا ازم عذرخواهی کرد! کم مونده بود برم بغلش کنم اصلا:)) البته اونم اولش قاتی کرد و میخواست دست بده:| 

خلاصه که اولش حتی بهم سلام درست و حسابی ندادن و می ترسیدن اگه به یه دختر نوجوون سلام بدن سنگ بشن، ولی بعدش جوری ازم تعریف کردن که احتمالا سی چهل تا زمین تو جهنم زدن به نامشون:))


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قاصدک بی خبر Danielle اطلاعات و آگاهی در زمینه های مختلف ButterBlue DNA Monique دفتر مرکزی حقوقی مهاجرتی طهران صعاد اخبار لوازم خانگی چوب خط-Tally stick دانلود رمان جدید | رمان فا خدمات دانشجو